غم انگیز


آسمان شب

نظر یادتون نره هاااااااا!!!!!

پدر :متاسفم كه اينو مي شنوم. مي تونيم كمكش كنيم جايي براي زندگي كردن پيدا كنه

پسر گفت:نه، مي خوام كه با ما زندگي كنه

پدر گفت: پسرم، تو نمي دوني چي داري مي گي. فردي با اين نوع معلوليت درد سر بزرگي براي ما مي شه. ما داريم زندگي خودمون رو مي كنيم و نمي تونيم اجازه بديم چنين چيزي زندگيمون رو به هم بزنه. به نظر من تو بايستي بياي خونه و اون رو فراموش كني. خودش يه راهي پيدا مي كنه

در آن لحظه، پسر گوشي را گذاشت

پدر و مادرش خبري از او نداشتند تا اينكه چند روز بعد پليس سان فرانسيسكو با آنها تماس گرفت

پسرشان به خاطر سقوط از ساختماني مرده بود

به نظر پليس علت مرگ خودكشي بوده

پدر و مادر اندوهگين، با هواپيما به سان فرانسيسكو رفتند و براي شناسايي جسد پسرشان به سردخانه شهر برده شدند. شناسايي اش كردند. اما شوكه شدند به اين خاطر كه از موضوعي مطلع شدند كه چيزي در موردش نمي دانستند

پسرشان فقط يك دست و يك پا داشت...!!ا



پدر و مادري كه در اين داستان بودند شبيه بعضي از ما هستند


براي ما دوست داشتن افراد زيبا و خوش مشرب آسان است


اما كساني كه باعث زحمت و دردسر ما مي شوند را كنار مي گذاريم


ترجيح مي دهيم از افرادي كه سالم، زيبا و خوش تيپ نيستند دوري كنيم


خوشبختانه، كسي هست كه با ما اينطور رفتار نمي كند


بدون توجه به اينكه چه ناتواني هايي داريم


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در جمعه 14 بهمن 1390برچسب:,ساعت 18:21 توسط jessie J| |


Power By: LoxBlog.Com